سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طریق یار


املاک
رجانیوز
خانه دوست
کیهان
روزنامه ایران
انصار نیوز
تابناک
گوگل
یاهو
بولتن نیوز
رشد
آفتاب نیوز
صدرا نیوز
شمال نیوز
شهاب نیوز
امید نیوز
شیعه نیوز
دیدار نیوز
دریانیوز
یاسین
آوینی
طوبی
فرارو
صبح
شیعه آنلاین
تبیان
اقتدارملی
راسخون
ایران نیوز
دفتر رهبری
خبرگزاری موج
فرهنگ انقلاب اسلامی
کربلائی110
سرداران مازندران
مرکا
یاسین
خون های پاک
یاوران مهدی
بر و بچه های ارزشی
آوای قلبها...
یا زهرا (س) مدد
تنهاترین غریبه ...
مقام عظمای ولایت امر
سوز و گداز
مهر
نور
نصر
گنجینه
هر روز به روزیم
.*عکس*.
عاشق آسمونی
مذهب عشق
در تمنای وصال
کشکول
بهشت خوبان
کلوپ دوستان
آخرالزمان و منتظران ظهور
به بهانه تمدن
گلی از بهشت
دنیای واقعی
هسته ای
راه و راهنما
بانک مقالات روانشناسی
چهارراه
یوزر ژسورد نود32
رنگارنگ
پرسش مهر
نیم پلاک
راز
کیمیا
دیـــــــار عـــــــاشـقـــــان
طــــنـــیــن
منتظر سیاسی
دانشجو
دل بارانی
یاداشت های یک مادر
وباگی خالی از خنده
یادگاران
یه آسمان ستاره
جاذبه
بهترین ها برای ایرانیان
قرآن معجزه ای جاوید
توشه آخرت
صاعقه
بهترین ها برای شماا
مریم جون !
مروارید خلیج عشق
O2H-SMS
مهر بر لب زده
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
عاشقان علی
عقل وعاقل
پاتوق
شهید قنبر امانی
عاشقان
GOD....
عاشقان علی و فاطمه
چشم انتظار
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
متفکران
باران
ناوشکن جنگ نرم
شمیم ولایت
جهان نامرئی جن
با نام تو ای تنهاترین و بهترین
حرف های قشنگ
اهسته اهسته
کندلوئی
از عشق تا ابدییت
بصیرت ایرانی
پرهیزگاران، جوانمردان واقعی ...
اصول گرا
منطقه ممنوعه!
دکتر حسن عباسی
عشق بی انتها
منطقه آزاد چابهار
ترنج
پیوند
حدائق ذات بهجة
کلاهبردران
رد پا . . .
عزیز دل
رشادت
پسران جوان
اگه باحالی بیاتو
جادوی زندگی
مهاجر
استاد روازاده
غم دنیا رو دوشمه....
این نیز بگذرد
خاطرات این روزهای من
وبلاگ دختری دل شکسته
دختری به سوی آسمان
والفجر
شخصی
اصولی رایانه
دیارعاشقان
مهاجران
عشقی
پاد
.: شهر عشق :.
جنگ نرم
امیدزهرا omidezahra
روانشناسی جالب
همای سعادت
مـهــــدی یــاران
منطقه آزاد
کلبه شعر و مقاله و دانلود

جـــیرفـــت زیـبا
مهاجر
قرآن و اهل بیت(ع)تنها راه نجات
گدایی در جانان به سلطنت مفروش
آخرین منجی
حفاظ
سکوت سبز
صل الله علی الباکین علی الحسین
هنر و ادبیات
خادمین کهف الشهداء
عاشق خدا
فیاضی
خون شهدا
!! کتابهای رویایی !!
علمی
دهاتی
موجودات زنده
ثبت احوال کشور
دانلود رایگان کتاب
مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
صرفا جهت اطلاع
کانون فرهنگی شهدا
آزاد اندیشان
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
قلب خـاکی
از فرش تا عرش
رازهای موفقیت زندگی
حاج آقا مسئلةٌ
شیدایی
اسطوره عشق مادر
طلوع مهر
یادداشتهای فانوس
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
گل نرگس
آموزه
.:: بوستان نماز ::.
روژمان
سایت مشاوره پرستاری نسرین ون آبادی
بوی سیب
دوستانه
نوری چایی_بیجار
عشق تابینهایت

برادران شهید هاشمی
پر شکسته
راه را با این (ستاره ها) می توان پیدا کرد
نجوا
یا ضامن آهو
روانشناسی آیناز
لنگه کفش
جوانان بیجار
منتظر ظهور
عکس
اواز قطره
* امام مبین *
انسان جاری
اخراجیها
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
صبح امید
رقصی میان میدان مین
نــــــا کجــــــا آبـــــــاد دل مــــن ...
صفیر چشم انداز ایران
جاده های مه آلود
احادیث اهل بیت
ایران اسلامی
کبوتر نامه بر
مهندس محی الدین اله دادی
عاشق فوتبال20
راز خوشبختی
رایحه ظهور زنجان
آزادی بیان
مناجات با عشق
بزرگترین سایت خنده بازار
قرآن
پری دریایی
سکـوتـــ شبـانـه"
..::غریبه::..
به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
سرچشمه عدالت و فضیـلت ؛ امام مهــدی علیه السلام
مطلع مهرورزی ومحبت
****سرچشمه****
بسوی ظهور
تَرَنّم عفاف
عصر پادشاهان
رگ روح
من وآینده من
کلبهء ابابیل
بیا ببین چه خبره اینجا-بدو بدو از دستت نره
یاور 313
امروز
هستی تنهاااااا.....
آموزش تست زدن کنکور
چه زیباست با او بودن
جلوه های عاشورایی
xXxXx کرجـــیـــهــا و البرزنشینها xXxXx
علی اصغربامری
دخترتاریخ
بغضتو بشکن....
Ahorayearyaii
غدیریه
پایگاه خبری تحلیلی فرزانگان امیدوار
قتیل العبرات
باشگاه خبرنگاران
بسیج رایحه عشق
رویای شبانه
برهوت تنهایی

خاطرات یک مرد مجرد
شهدا شرمنده ایم
باران
موزیک انلاین
YAS
الهگان
عشق
دانشجوی پارسی
بروبچ زابل
###@وطنم جزین@###
my twitter
welcome to my profile
ghamzade
یار کارگر
مسافر در شب...
مسکن
wanted
معرکه همون قلقلک
خطـــــــ خطی
چیزهای جالب
عشق یعنی ...
اخبار روز ایران وجهان
EMOZIONANTE
your memoirs
زندگی زیباست اما...
My Camera
*آوای سارا2*
نرگس 1
افسانه ی دونگ یی
قلب من
ماه مهربان من
کهکشان
love at the first sight
مسعود رضانژاد فهادانـ
یا د د اشت ها ی شخصی خو د م .
متین
معیار عشق
CHARMING OF ME
تا شقایق هست زندگی اجبار است .
هیئت عزاداری آسمانیان فاطمه الزهرا(س)
دریــــــــای نـــور
درباره ی رپ و دوست شدن با شما
بی خیال همه چی
دل شکسته

 



خبرگزاری فارس: قنداقه دخترم را بگذارید روی تابوتم  شهید حبیب‌الله افتخاریان معروف به ابو عمار، درسال 1334 در شهرستان« بهشهر» متولد شد. در سن سه سالگی از محبت پدرمحروم گشت و سرپرستی او و خانواده اش را عمویش بر عهده گرفت. به دلیل شرایط مادی خانواده تحصیل در کلاس های شبانه و کار و تلاش روزانه را انتخاب کرد. پس از فراقت از تحصیل به خدمت سربازی رفت بعد از آن در اداره برق اصفهان مشغول کار شد و در عین حال به مبارزات سیاسی خود علیه رژیم پرداخت و به علت فشار عوامل شاه به کشور آلمان و بعد فرانسه مهاجرت کرد.

گذری بر زندگی ابوعمار/
قنداقه دخترم را بگذارید روی تابوتم

 در آخرین تماس تلفنی‌اش گفت: من دیگر برنمی‌گردم قنداقه محدثه را در تشییع جنازه‌ام بگذارید بر روی تابوتم. مطمئنا من و دخترم هرگز یکدیگر را نخواهم دید.

 دوره نظامی را در کشور سوریه و لبنان گذراند و مدتی در فرانسه به محافظت از امام پرداخت.با پیروزی انقلاب اسلامی حفاظت و انتقال خانواده حضرت امام را از ترکیه به ایران به عهده گرفت و به ایران آمد . در ابتدای ورود به تشکیل سپاه و شکل دهی سازمان این نهاد مقدس پرداخت و در تشکیل سپاه اصفهان نقش ارزنده ای داشت. پس از آن به مازندران عزیمت نمود و با تشکیل پایگاههای سپاه به مبارزه علیه شورش گنبد و بندر ترکمن پرداخت و فرماندهی سپاه آن منطقه را بر عهده گرفت .با بازگشت آرامش به مناطق شمالی کشور او ویارانش به فکر بازسازی وآبادانی کشور افتادند اما این آرامش دیری نپایید . دشمنان مردم ایران این بار کردستان را برای اهداف شوم خود انتخاب کرده بودندتا با ایجاد شورش وغارت مردم آن دیار را به انقلاب اسلامی بد بین کنند.
افتخاریان که به ابوعمار معروف بود به کردستان رفت تا به عنوان فرمانده سپاه مریوان و بانه جلوی اقدامات خرابکارانه ضد انقلاب ایستادگی کند. با حضور او وفرزندان ایران بزرگ از سراسر کشور عرصه بر مزدوران دشمنان مردم ایران تنگ شد وآنها چاره ای جز فرار از ایران نداشتند. هنوز کردستان ،سیستان وبلوچستان،خوزستان ومازندران در گیر جنگهای داخلی مردم با عوامل بیگانه و ضد انقلاب بودند که صدام حسین به نمایندگی از 36 کشور زورگو وقلدر به ایران حمله کرد تا انقلاب نوپای اسلامی را در ایران نابود سازد .آنها می خواستند با این کاردیگر کسی در دنیا جسارت زندگی آزاد وبا کرامت را نداشته باشد؛آنگونه که مردم ایران انتخاب کرده بودند.
جنگ شروع شده بودواو بی هیچ تردیدی عازم جبهه شد. از اولین روزهای شروع جنگ در شهریور ماه 1359 تا 19/12/1363که در جبهه حضور داشت از هیچ کوششی در جهت اقتدار واعتلای اسلام ناب محمدی وایران بزرگ دریغ نورزید.
مدتی فرماندهی تیپ 25 کربلاکه بعد به لشگر ارتقاء یافت را بر عهده داشت.



*تولدش روزی بود که شب قبلش پدرش از کربلا آمده بود.

*در زمان طفولیتش یکی از همسایه ها خواب می‌بیند حبیب‌الله با لباسی سفید در جلو ایستاده و عده‌ای روحانی پشت سرش نماز می‌خوانند. خواب را که به آیت‌الله کوهستانی عرضه داشتیم فرمود: «ایشان یک شخصیت والایی هستند و به مقامات بالایی می‌رسند» و دست نوازش بر سر این پسربچه با صفا کشید.

*قبل از انقلاب فرمانده لشکر پادگان در دوره سربازی‌اش او را فرستاد که یک وسیله‌ای را بگیرد بیاورد. وقتی در راه متوجه شد شیشه مشروب الکلی است با غیض آن را زد زمین و خرد کرد. در قبال این عمل یک ماه جریمه و زندانی شد. مرخصی‌هایش را لغو کردند و با این که سرباز صفر نبود، سرش را تراشیدند و در زمستان نگهبانی سخت برایش بریدند. اما خوشحال بود که مرتکب کار حرام نشده است.

*هر وقت می‌آمد در جمع چهار خواهر و دو برادرش، سفارش می‌کرد بر نماز، قرآن، بر پرهیز از مال حرام، دروغ گفتن و صدقه دادن آداب نماز شب را می‌نوشت می‌داد به بچه‌ها که از بر کنید و حتی نماز شب بخوانید.

*قبل از انقلاب دانش‌آموز بود. شبانه اعلامیه‌های امام را می‌آوردند در بالاخانه پشت بام، دو سه نفری تکثیر می‌کردند و روز پخش می‌کردند.

*ساواک که به خانواده‌اش فشار آورد، حبیب‌الله خانه کوچکش را فروخت و به آلمان هجرت کرد تا هم درس بخواند و هم از مبارزه علیه رژیم دور نیفتد.

*اما م که رفتند فرانسه به خدمتشان رسید و در زمینه‌های مختلف فعالیت داشت. یک روز که با سید احمد تنها در محضر ایشان بودند، چشم در چشم هم می‌دوختند می‌گفت یک حالت روحانی به من دست داد. امام از من پرسیدند: بچه کجا هستید؟ عرض کردم بهشهر مازندران. فرمودند چکاره هستی؟ گفتم دانشجو هستم. سوال کردم آقا به درسم بپردازم بهتر است یا در خدمت شما باشم؟ امام فرمود الان احتیاج انقلاب بر شما بیشتر است، در خدمت اسلام باشید بهتر است. عرض کردم می خواهم پاسدار شما باشم. فرمود پاسدار اسلام باشید و از آن روز تمام هستی‌اش شد خدمت به اسلام و انقلاب. آنقدر امین بود که امام آمد ایران ایشان را فرستادند خانواده امام را از خارج بیاورند.

*اخلاق و رفتار ایشان به نحوی بود که روز به روز خلوص ما را بالا می‌برد و باور کنید اگر انسان شبانه روز در خدمت ایشان بود سیر نمی‌شد از خدمتگذاری او.

*همیشه می‌گفت با وضو واردمنطقه شوید. با وضو وارد عملیات شوید. زحمتی که می‌کشید این جا فقط به خاطر رضای خدا باشد.

* از ماموریت‌های که برمی‌گشتیم یکی یکی برادر پیشمرگ کرد را می‌بوسید و خسته نباشید می‌گفت تا دلگرم شوند.

*هر روستایی که از ضد انقلاب پاکسازی می‌کردند اولین کاری که می‌کرد خدمت به مردم بود. همیشه هم عامل فعال و پیش قدم خود ابوعمار بود.

*پشتیبان گردان عملیات بود. اگر قبل از بچه‌ها برای او جیره غذا می‌بردم می گفت: نه، اول خدمت تمام بچه‌ها غذا بدهید، آخر بیایید بنشینیم کنار سفره با هم غذا بخوریم.

*دستور می‌داد برای تردد و انتقال آن‌ها که می‌‌خواستند از مریوان بروند بیایند جلوی سپاه یک کامیون بنز 911 بیاید اثاثیه چند خانواده را منتقل کنند. حسابی با مشکلات وکمبودهای مردم همدردی می‌کرد.

*مردم منطقه واقعا علاقه خاصی به ایشان داشتند. شاید اگر آن روز برای نمایندگی اسم می‌نوشتند ایشان اولین رای را می‌آورد.

*برادرش در منطقه شهید شده بود. سرپیکر شهید، او رامی‌بوسید و گفت: دیدار به روز قیامت. شهید را گذاشت و رفت سراغ بچه‌های دیگر.

*کاملا با رسم و رسوم این منطقه آشنا بود. قاضی بود، پیش نماز بود. سؤالات شرعی را پاسخ می‌داد. طرفین که مشکلی پیدا می کردند به او مراجعه می‌شد و می‌توانست داوری و رفع اختلاف کند. شده بود محرم مسائل مردمی بومی منطقه.

*یک شم سیاسی داشت. وقتی صحبت می کرد هم خوش خلق بود، هم مرعوب می‌کرد و تحت تاثیر قرار می‌داد. نمازهایش به خصوص نماز شبش ترک نمی‌شد و از زیباترین صفات رفتاری‌اش بود. قرآن را با صورت زیبایی می خواند. دعای کمیل و زیارت عاشورا و توسلاتش به اهل بیت شنیدنی بود.

*در بحث وقت‌شناسی و به موقع سر قرار حاضر شدن خیلی حساس و دقیق بود. حتی قرارهای دور و با فاصله را طوری حرکت می‌کرد و برنامه‌اش را تنظیم می‌کرد که سر وقت حاضر باشد.

*ساختمان 12 طبقه‌ای را که دولت سعودی بالایش چند بلندگوی بزرگ گذاشته بود تا با پخش صدای بلند قرآن شعارهای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل تظاهرات خنثی کنند.
ابوعمار از روز قبل و از شب تا صبح زحمت کشیده و به هر طریقی بود بالا رفت و سیم بلندگوها را قطع کرد. با نصب بلندگوهای مناسب و قوی خودمان برنامه‌های راهپیمایی برائت از مشرکین انجام شد، نیروهای سعودی مبهوت مانده بود.

*در فرودگاه جده، عمال سعودی کتاب‌های مفاتیح و حتی قرآن زائران ایرانی را توقیف و جمع‌آوری کردند. ابوعمار و یک رفیق چابکش مخفیانه و با زرنگی خاص کشیک ایستادند و هنگام حرکت وانتی که کتاب‌ها را می‌برد ناگهان پشت آن سوار شدند. پس از طی مسافتی قبل  از تخلیه کتاب‌های دعا پایین پریدند. امید و حاجی با غیرت، بسیاری از کتاب‌ها را برداشته و به کاروان برگرداندند و دعای کمیل با شکوهی هم برگزار کردند.

*یک بار که مهمان داشتیم نمازم دیر شده بود. آمدم گفتم من هنوز نماز نخوانده‌ام. بالحن شیرینی گفت: «اِ، مگه می‌شود مادر شهید نمازش را اول وقت نخواند؟» این جریان پنج- شش سال قبل از شهادتش بود.

*از سفر حج که برگشت مدت کوتاهی گذشت تا به آرزوی دیرینه‌اش برسد. مشخص شد که دعای او در آن سفر معنوی چه خوب و چه زود مستجاب شده است. دوستانش نقل می‌کردند که خودش گفته بود من بعد از سفر حج به شهادت می‌رسم.

*جلوی ایوان بند پوتین‌هایش را بست و دست و پای مادرم را بوسید و سپس گفت حلالم کنید. مادر گفت بمان، دو روز دیگه قرار است پدر شوی. ابوعمار گفت وضع کردستان ناجور است صدام و گروهک‌ها خیلی بر مردم ظلم می‌کنند باید بروم و رفت. وقت رفتن گفت فرزندم دختر است اسمش را هم می‌گذاریم محدثه. در آخرین تماس تلفنی‌اش هم گفت: من دیگر برنمی‌گردم قنداقه محدثه را در تشییع جنازه‌ام بگذارید بر روی تابوتم. مطمئنا من و دخترم هرگز یکدیگر را نخواهم دید. دقیقا همان شد که می‌گفت؛ نوزادی روی تابوت و همدیگر را ندیدن دختر و پدر.

*نوزده اسفند 63 روز رهایی عروج حبیب‌الله افتخاریان از عالم خاکی به ملکوت اعلا بود. در آن روز هم به جای عجله در رفتن به پناهگاه در صدد کمک به مردم وحشت‌زده مریوان بود که بمباران هوایی بعثیون تلاش و خدمتش را نیمه تمام گذاشت.

*گردآوری و تنظیم: سید محمود خیر الامور

گرامیداشت «سی و یکمین سالگرد هفته دفاع مقدس در خبرگزاری فارس»/


ارسال شده در توسط صادق احمدی